خاطرات کوتاهی از حجاب
خاطرات کوتاهی از حجاب

من در آمریکا چشم به جهان گشودم و در بدترین شرایط اجتماعی ، در میان مفاسد جامعه آمریکا بزرگ شدم :

قبل از اینکه مسلمان گردم در طول مدت عمر گذشته ام (از طفولیت تا زمانی که دورادور با مسلمانان و بعد با اسلام آشنا شدم) درآمریکا با مشکلات اجتماعی بسیار و حوادث ناگوار و قبایح و زشتی های تمدن غرب که برخی از آنها مخصوص آمریکاستروبرو شدم . در اثر تماس های حضوری و ارتباطات بعدی با برخی از بانوان ایرانی ساکن آمریکا با اسلام آشنا شدم ... در این میانبا یک مهندس مسلمان ایرانی آشنا شدم که منجر به ازدواج با او گردید، و پس از کسب اطلاعات نسبتا بیشتری در باره اسلام از او،متوجه شدم که حجاب باید بگیرم و دلایلی که شوهرم مطرح کرد، مرا قانع نمود، بخصوص که از مردان شهوتران این جامعه بیروح و بی محتوی و فاسد، به ستوه آمده بودم . این بود که حجاب را بهترین وسیله محافظت خود در برابر این مردان یا بهتر، اینوحشیان ظاهرا متمدن دیده و با رضایت خاطر قبول کردم . از وقتی که خواستم حجاب داشته باشم (روز بعد از ازدواج احساسکردم که قدم در مسیر کمال برداشته ام ...) در باره اثرات مفید و مثبت حجاب و به طور کلّی پوشیده شدن بدن زن ، مخصوصا درآمریکا هر چه بنویسم ، که نوشته ام و برعکس از اثرات نامطلوب برهنه شدن زن ( قسمتی یا بعضی از اعضا برهنه باشد یا خیلی ازجاهای بدن ) در فاسد کردن مردان و فاسد شدن خودشان و بالاخره زیانهای ناشی از عدم پوشش زن در جامعه ، هرچه بگویم کهگفته ام. اما برای اینکه شما را با روح قضایا آشنا سازم ، ترجیح می دهم به مسائلی در اینجا بپردازم ، تا شما را سریع تر با روحمریضِ جامعه آمریکا آشنا کند، و آنگاه خودتان درباره اهمیت و نقش حجاب و مراتب ضرورتش در این جامعه عقب ماندها ازانسانیت ، و رشد کرده از نظر صنعت پی ببرید: در زمستان که مردم مجبورند به جهت سردی هوا خود را پوشانده و پوشش بیشتریداشته باشند به طور طبیعی و کاملاً محسوس ، در آمریکا تجاوز به عنف نسبت به زنان کمتر می شود، لکن در تابستان که زنانعلاوه بر گرمای هوا به پیروی از مدهای جلف و فاسد کننده، خود نیز دنبال بهانه ای هستند تا هر چه ممکن است لباس خود راسبک نموده و به بهانه گرما اعضای حساس بدن خود را در معرض دید مردها قرار دهند. تجاوز به عنف نسبت به زنان، حتی پیرزنان نیز افزایش می یابد، و تا آنجا پیش می رود که در این فصل راهبه ها نیز مورد حمله مردان جنایتکار قرار می گیرند. علتش آناست که زنان آمریکا با آزاد کردن اعضاء بدنشان در رفت و آمدها، بصورت عریان یا نیمه عریان ، در میان مردان ظاهر شده وموجبات تحریک آنها را فراهم می کنند، که در برخی این هیجانات نامطلوب تا به سرحد جنون پیش می رود، و منجر به تجاوز بهعنف می گردد، یعنی سلامت روح مرد و جامعه با نوع و کیفیت پوشش زن رابطه مستقیم و غیر قابل انکاری دارد، در حالی کهیقینا در بین زنانی که خود را پوشیده اند، مخصوصا مسلمانان ، این بیماری فصلی یا... وجود ندارد و یا تا به این حد جنون آمیزشدت پیدا نمی کند، یعنی عملاً به آثار و نتایج وجود و عدم حجاب در زن پی برده ام...( 1)

پی نوشت: 1- دکتر احمد صبور229 ،228 ، اردوبادی، آئین بهزیستی اسلام،

دفتر نشر فرهنگ اسلامی،تهران، چاپ دوم، جلد سوم، ص 227

 

حجاب زن آلمانی :

به نام خدا اسم قبلی من زابنیه است ماجرای تشرفم به اسلام از این قرار است که در آلمان درهمسایگی ما یک خانواده مسلماناهل ترکیه زندگی می کردند. دختران آنها در مدرسه با من دوست بودند و با هم رفت و آمد داشتیم وقتی که من به خانه آنها می رفتم می دیدم آنها نماز می خوانند کم کم جذب آنها شده و با اسلام آشنا شدم در تاریخ ۱۹۹۰ در مسجد اسلامی هامبورك به سرپرستی برادر محمد مقدم به دین اسلام تشرف یافتم . آیا فکر نمی کنید الگوی حجابی که اسلام برای زن در نظرگرفته زحمت دارد؟ هر موجودی برای مصونیت از آسیب دشمن و بیگانه به دنبال حفاظ و مأ من و پناهگاهی می گردد تا در پناهآن احساس امنیت و آرامش کند شما اگر یک لاك پشت را در نظر بگیرید، مشاهده می کنید که چگونه درون پوستی سخت ومقاوم می رود تا از گزند و دشمن ایمن باشد. چرا انسان وزن مسلمان اینگونه نباشد آدم وقتی که دنبال محافظی می گردد تا اوراانگشت نمای غیر نکند و او را از جلب توجه بدیگران حفظ کند چه بهتر که حجاب را انتخاب نماید. حجاب برای من نه تنهازحمت و تحمیل نیست ، بلکه یک اصل مسلم و خدشه ناپذیراست که از عقیده ام سرچشمه گرفته است و در صددم که عقیده وحجابم را برای همگان ابراز داشته و توضیح بدهم . این من بودم که در حجاب وارد شدم و دریافتم که حجاب یک ارزشی است وارزشهای دیگر در کنار حجاب به من ارزانی می شود، نه اینکه حجاب بر من تحمیل شده باشد. من خودم اینطور تصمیم گرفتم.

 

خاطره حجاب زنی از کشمیر :

خانم سیده آسیه آندرابی از کشور کشمیر می گوید: سال 1360 نقطه عطفی در زندگی من بود، در آن سال من به کتابی تحتعنوان افکار عمیق زنان مسلمان برخوردم که تاءثیر زیادی در روح من گذاشت و سپس با آثار خواهر مریم جمیله آشنا شدم کهباعث گرایش من به درك عمیق مفاهیم قرآن شد. به آخرین تفسیر مولانا مودودی پی بردم با مطالعه در سیره پیامبرانی چونحضرت ابراهیم ، موسی عیسی و محمد (ص ) به این واقعیّت پی بردم که همه آنها به خاطر مبارزه با خدایان دروغین زمان خودهمواره در رنج بوده اند. این مطالعات باعث ایجاد یک انقلاب درونی من گردید و من حجاب را به عنوان اوّلین اقدام انتخابنمودم و آن را در بین تمام اعضاء خانواده ام رواج دادم و سپس خانه به خانه و مدرسه به مدرسه شروع به تبلیغ نمودیم و جایگاهوالایی را که اسلام به زن اختصاص داده برای زنان جامعه معرفی کردیم .

 

[ چهار شنبه 13 اسفند 1393 ] [ 16:13 ] [ محب اهل بیت (ع) ] [ بازدید : 1042 ] [ نظرات () ]
مطالب مرتبط
نظرات این مطلب

نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه:







آخرین مطالب
بهشت (1394/10/11 )
خدا ♥♥♥ (1394/10/11 )